تنهایی
خیابانی است
که با تو
از آن عبور می کنم
اما
در میان راه
دستم را رها می کنی
و من می مانم وُ
بوق ممتدی
که گوش زندگی ام را
کر می کند...
"سارا قبادی"
...
اندوه ها در من شعله ور است و
ابر ها در من در حال بارش
نیمی آتشم
نیمی باران
اما بارانم، آتشم را خاموش نمی کند!
...
"رسول یونان"
از کتاب: چه زود مهمانی تمام شد
نمیدانم
در کجای عشق، ایستادهام!؟
خوب است یا بد؟
اما دلم دیگر برایت
تنگ نمیشود،
نمیتپد!
نمنم
به لطفِ گریه
از "غم" گذشتهام...
من به تَرکِ عادتها
عادت کردهام؛
بر گشتهام
به اوّلِ اوّلِ آشنایی
به همان روزهای بی"تو"یی
تنهایی.. تنهایی.. تنهایی...
"مینا آقازاده"
مرا با دستهایت ببوس
با چشمهایت..
با لبهایت
برایم حرف بزن
با دهانت مرا تصاحب کن...
هیچ مردی
با صفحه دوم شناسنامه
مالک قلب زنی نخواهد شد...!
"مینو نصرالهی"
هیچ گاه
نفهمیده ام
دوست داشتن چرا این همه
غم انگیز است!؟
هیچ گاه
نمیفهمم
چرا میگویند
آدمها با قلبهایشان عاشق میشوند؛
وقتی که من
همیشه عشق را،
در گلویم احساس میکنم...!
"هستی دارایی"